2024/04/27
۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
درخواست طلاق از زنی که خانه پنهانی دارد

درخواست طلاق از زنی که خانه پنهانی دارد

مردی که فهمیده همسرش خانه ای پنهانی دارد درخواست جدایی از او را مطرح کرد.

دوات آنلاین -مرد جوان زمانی که فهمید همسرش یک آپارتمان کوچک به صورت مخفیانه برای خودش دارد، نتوانست تحمل کند و تصمیم گرفت به زندگی مشترکش برای همیشه پایان دهد. زن جوان که برای خودش یک خانه کوچک به صورت پنهانی خریده و آن را اجاره داده بود، نمی‌دانست همین مسأله باعث از هم پاشیدگی زندگی مشترکش می‌شود.

 

زنم خانه اش را از من پنهان کرد

به نوشته تپش جام جم، مرد جوان وقتی موضوع را فهمید به دادگاه خانواده رفت و پس از درخواست طلاق، به قاضی دادگاه گفت: یک سال است که با ترانه زندگی می‌کنم، ولی به تازگی فهمیدم که او چیزی را از من پنهان می‌کند که می‌توانست زندگی‌مان را تغییر دهد. احساس می‌کنم همسرم به من اعتماد ندارد. وقتی تا این حد به من بی‌اعتماد است و تصور می‌کند می‌خواهم اموالش را بالا بکشم، پس نیاز نیست که با او زندگی کنم. ما در این یک‌سال با هزار بدبختی پول پیش‌ خانه‌مان را جور کردیم. کلی پول بابت اجاره می‌دهم. از صبح تا شب کار می‌کنم تا بتوانم بهترین خانه و زندگی را برای همسرم فراهم کنم. از همان روز اول سعی کردم خانه‌ای خوب و بزرگ را برای زندگی‌مان اجاره کنم. ترانه می‌دانست که با چه بدبختی و با هزار قرض و وام پول پیش خانه‌مان را جور کردم. ما پیش از شروع زندگی مشترک‌مان یک‌سال با هم نامزد بودیم. حالا پس از یک‌سال زندگی مشترک متوجه شدم که همسرم یک خانه کوچک دارد و آن را اجاره داده است.

 

وقتی این موضوع را فهمیدم به‌شدت شوکه شدم. ترانه گفت زمان مجردی با کمک پدرش این خانه را خریده و برای آینده نگه داشته است. من با این مسأله مشکلی ندارم، ولی چرا این موضوع را از من پنهان کرد. تصور می‌کرد قرار است خانه‌اش را از او بگیرم یا مجبورش کنم خانه را بفروشد. نمی‌توانم دلیل قانع‌کننده‌ای برای این پنهانکاری ترانه پیدا کنم. او به من هیچ اعتمادی ندارد. وقتی این موضوع را فهمیدم، خیلی با خودم کلنجار رفتم، ولی دیدم دیگر نمی‌توانم در کنار این زن زندگی کنم. دیگر من هم به او اعتمادی ندارم و می‌دانم که اگر در کنارش زندگی کنم، قطعا مرتب تصور می‌کنم که چیزی را از من پنهان می‌کند.

 

شوهرم موضوع را بزرگ کرده

در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی زمانی که من با شوهرم آشنا نشده بودم، یک خانه ۳۹‌متری در اطراف تهران خریدم. آن را اجاره دادم. خانه‌ام متراژ بالا یا امکانات خاصی نداشت. این را گرفتم که در آینده سرمایه‌ای برای خودم داشته باشم. وقتی با مهرداد آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم، دیگر لزومی ندیدم راجع به این مسأله با او حرف بزنم. بحث بی‌اعتمادی نبود. فقط چون مهرداد خودش برای خانه‌مان برنامه داشت، من هم حرفی از خانه‌ام به او نزدم اما این مسأله را بزرگ کرده و می‌خواهد زندگی مشترک‌مان را نابود کند.

 

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت به‌دست آمده با یک مشاوره خانواده نیز مشورت کنند.

12jav.net

 

کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.