عاقبت تلخ عشق آتشین یک دختر
زنی جوان که در پی یک عشق آتشین باوجود مخالفتهای خانوادهاش با مرد رویاهای خود ازدواج کرده بود بعد از رفتن به خانه بخت فهمید زندگیاش را باخته است.
دوات آنلاین-زنی جوان که در پی یک عشق آتشین باوجود مخالفتهای خانوادهاش با مرد رویاهای خود ازدواج کرده بود بعد از رفتن به خانه بخت فهمید زندگیاش را باخته است. او داستان زندگیاش را برای مشاور پلیس این طور شرح داد:
زن جوان شش سال قبل پس از یک درگیری احساسی و هیجانی به سختی توانست حرف خودش را برای رسیدن به مرد رویاهایش به کرسی بنشاند. دیوانهوار خاطرخواه پسری جوان شده بود. مخالفت پدرومادرش را سد راه رسیدن به عشق خود میدانست و به همين خاطر تهدید میکرد وبراي خانواده اش خط و نشان مي كشيد. پدر که عمری آبرومندانه زندگی کرده و فردی تحصیل کرده بود وقتی با سماجت دخترش مواجه شد، گفت: «مگر از روی جنازهام رد بشوی که بتوانی با این پسر بی سر و پا ازدواج کنی.»
آن موقع،دختر 21 ساله برای اولینبار رودرروی خانواده ایستاد و گفت: «این شما هستید که باید از روی جنازهام رد بشوید.» او براي رسيدن به خواسته اش پافشاري مي كرد. پدر و مادرش از ترس آبرویي شان با ازدواج او موافقت کردند. عروس جوان پا به خانه شوهرش گذاشت. ولی افسوس که بخت یارش نبود، شوهر معتاد و بیمسئولیتش فقط دنبال رفیق بازی بود.
18 ماه از زندگی سرد و بی روح به ظاهرعاشقانه نوعروس جوان و شوهرش گذشت. زوج جوان صاحب فرزندي شدند. مادر 23 ساله تصور میکرد با تولد این بچه اوضاع فرق خواهد کرد. اما شوهر بیمرام در دوران بارداری همسرش از او فاصله گرفت و بعد از آن هم با این بهانه که حوصله سروصدای بچه را ندارد تنهایش میگذاشت.
زن جوان در وضعیت بسیار آشفته روحی و روانی قرار گرفته بود. پدر و مادر شوهرش هم نگران بودند. آنها چندبار دست به کار شدند تا فرزندشان را از منجلاب اعتیاد بیرون بکشند. زن جوان از چندی قبل متوجه شد شوهرش کیفقاپی و زورگیری میکند. او هر شب لاشههای پاره پاره کیفهای مردم را در خانهشان پیدا میکرد. به شوهرش اعتراض کرد. مرد جوان به سمتش حمله کرد و آنچنان کتکش زد که مرگ را به چشمان خود دید.
زن سکوت کرد و چند روز از خانه بیرون نمیآمد تا پدر و مادرش کبودی روی سر و صورتش را نبینند. این بار شوهر زمانی که با اعتراض همسرش روبهرو شد به سوی کودک خردسال حمله کرد و نزدیک بود جان طفل معصوم را بگیرد.
از شوهرش خواست به دادگاه بروند و توافقی از هم جدا بشوند. اما از زبان مرد جوان جملهای را شنید که شش سال قبل پدرش به او گفته بود. «مگر از روی جنازهام رد بشوی که بتوانی طلاق بگیری.»
زن جوان تهدیدکرد به زندگی خود پایان میدهد. بیتفاوتی و خونسردی شوهر معتاد در اینباره او را عصبی و خشمگین کرده بود. زن جوان به دایره مشاوره کلانتری معرفی شده است و میگوید: «خیلی دلتنگم. برای خودم، برای خانوادهام و برای خوشبختیای که از دست دادهام. حالا شرایط با گذشته فرق کرده، پدرم، تکیهگاه و پشتوانهام فوت کرده است و من نمیتوانم از او حلالیت بطلبم.»
گفتگو با كارشناس
دكتر «سيد مجيد موسوي راد» درباره اين ماجرا گفت: ازدواج فرآیندی احساسی و منطقی است. یعنی اینکه همزمان می بایست نسبت به طرف مقابل احساس خوب داشت و هم می بایست جوانب منطقی کار نیز بررسی و اندیشیده شود.
رئيس مركز مشاوره آرامش پليس خراسان رضوي افزود: هر زمان که احساس صرف یا منطق صرف مبنای کار باشد، احتمال وقوع آسیب ها به شدت افزایش می یابد.
در این ماجرا، پافشاری احساسی بیش از حد زن جوان آغاز آسیب را فرا می خواند. مخالفت والدین که دقیقا مبنای منطقی کار بوده است نیز مورد توجه قرار نمی گیرد.
اين مشاور خانواده تاكيد كرد: اعتیاد در مردان در اکثریت موارد وقوع آن به دوران نوجوانی بر می گردد، و حال آن که سمانه به این موضوع توجه خاصی نمی کند.
گاهي در اعتیاد ریشه های اختلالات روانشناختی وجود دارد که شرایط بهبود وضعیت را سخت تر می کند. همچنان که اعتیاد ریشه های متعددی دارد پیامدهای متعددی نیز دارد مانند: تشدید اختلافات خانوادگی، طلاق، سرقت، ضرب و شتم و ...
در همین رابطه در صورتی که مرد از درون قصد ترک اعتیاد را داشته باشد، بهبود شرایط ممکن و خروج از بحران امکان پذیر است و در غیر اینصورت نیازمند مداخلات تخصصی دیگری می باشد.
دكتر سيد مجيد موسوي راد گفت:ما باید بدانیم که در زمان "انتخاب" مسئولیت آن و پیامدهای آن به عهده خود ماست، پس اگر قصد داریم تصمیمی بگیریم و یا انتخابی انجام بدهیم، باید پیامدهای آن را دقیقا بررسی کنیم تا فرصت را از دست ندهیم! اکنون مسئول احساس گناه سمانه نسبت به پدرش که حلالیت نطلبیده کیست؟
همان کسی که گفت خودکشی می کنم و ...
((اگر نمی توان برگشت و آغاز خوبی داشت، اما می توان به گونه ای عمل کرد که پایان خوبی داشته باشیم)).
نويسنده: غلامرضا تديني راد؛ كارشناس رسانه معاونت اجتماعي- خراسان رضوي
12jav.net